- فارسی
- العربية
- English
بازنشر رویداد علمی: سخنرانی حضرت علامه مصباح یزدی (ره) (بخش دوم)
موضوع رویداد: علم دینی و علوم انسانی
مکان برگزاری: قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ساختمان شماره یک، سالن همایش، هشتمین هماندیشی وحدت حوزه و دانشگاه
تاریخ برگزاری: 29 آذرماه 1389 ش.
چیستی علم و دین
روشن است که منظور محققان و پژوهشگران ما که به بررسی نقش علم دینی در علوم انسانی میپردازند آن برداشت غلط (علم دینی معادل علم قدیم و در مقابل علوم دانشگاهی معادل علم جدید) نیست، اما بااینوجود باید تفسیر درستی از علم دینی ارائه دهیم تا برای همگان نقش آن در علوم انسانی شناخته شود. منظور از علم در علم دینی علم به معنای ساینس (Science) که در علوم تجربی کاربرد دارد و از طریق تجربه حسی حاصل میشود نیست، بلکه منظور شناختی است که انسان را با حقیقت آشنا میکند و واقع را به او مینمایاند. اشکالی ندارد که کسانی جعل اصطلاح کنند و بگویند «علم به معنای ساینس و آن دانشی است که با تجربه اثبات میگردد و قابلارائه به دیگران است.» اما علم دینی نمیتواند بدین معنا باشد چون اگر به معنای علم تجربی باشد، ترکیب «علم» با «دینی» ترکیبی متناقض و پاردوکسیکال خواهد بود چون متعلق علم به معنای ساینس چیزی است که قابل تجربه حسی باشد و دینی امری غیرقابل تجربه حسی است؛ پس علم در معنای وسیع آن به معنای کشف واقعیت و حقیقت است.
اما در باب چیستی دین هم باید بگوییم در عرف و فرهنگ رایج دنیا ـ که خواهناخواه فرهنگ ما نیز تحت تأثیر آن قرار گرفته ـ دین عبارت است از اعتقادات انسان درباره ماورای عالم ماده که برای آنها قدرت قائل است و همچنین مناسک و وظایفی که دراینارتباط بدانها اعتقاد دارد و باید آنها را انجام دهد. در این راستا، دیندار کسی است که به خداوند اعتقاد دارد و به بندگی او میپردازد؛ البته دین، معنا و اصطلاحی عام و وسیعتر نیز دارد که فراتر از دین توحیدی، شامل انسانپرستی و بتپرستی نیز میشود و در این معنا و اصطلاح، بودیسم (Buddhism) که در آن اصلاً اعتقاد به خدا مطرح نیست نیز دین به شمار میآید، اما منظور ما از علم دینی، معلومات و دانشهای مربوط به آن علوم باطل نیست، بلکه دین ازنظر ما و در اصطلاح رایج بین ما باید سه عنصر اساسی داشته باشد: 1. اعتقاد به خدای متعال؛ 2. اعتقاد به قیامت و پاداش و کیفر اعمال نیک و بد؛ 3. اعتقاد و عمل به تکالیف و وظایفی که در راستای ارتباط خلق با خدا تنظیمشدهاند. مصداق کامل چنین دینی، دین اسلام است. ما معتقدیم که دین اسلام همه شئون زندگی انسان، اعم از شئون فردی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، حقوقی، قضایی و بینالمللی را پوشش میدهد و به همه آنها صبغه و رنگ الهی میبخشد. رنگ خدایی یعنی ارتباط انسان با خدا، ارتباطی که در همه شئون و ابعاد وجودی او تأثیر میگذارد: صِبْغَةَ اللّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدونَ؛ (بقره: 138) «] بگویید [رنگ خدا] یی داریم[یعنی ایمان ما رنگ خدایی دارد و دین خدا را که همان یکتاپرستی و کیش ابراهیم است پذیرندهایم، و چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است؟! و ما تنها او را پرستندگانیم.»
در دیدگاه برخی دین امری شخصی است و جایگاه آن مساجد و معابد است و برای زندگی انسان چندان مهم و ضروری نیست. همچنین لازم نیست که انسان تا آخر عمر به دین خاصی پایبند بماند، بلکه میتواند با سلیقه و دلخواه خود دینش را تغییر دهد. مثل کسی که رنگ سرمهای را نمیپسندد و رنگ قهوهای را بر آن ترجیح میدهد که این پسندها و دوست داشتنها اموری شخصی هستند و تأثیر جدی در زندگی انسان ندارند. آنچه برای زندگی انسان مهم و دارای تأثیر حیاتی است، علم و دستاوردهای علمی در حوزههای سلامت و بهداشت، اقتصاد، حقوق و مسائل اجتماعی و سایر ابعاد زندگی انسان است!
ادامه دارد ...