- فارسی
- العربية
- English
حضرت علامه مصباح یزدی (ره) در بخش سوم از سخنرانی خود در هم اندیشی وحدت حوزه و دانشگاه تحت عنوان «نقش علم دینی در علوم انسانی»، به موضوع «نگاهی دوباره به علم دینی و منابع آن» میپردازند.
موضوع رویداد: علم دینی و علوم انسانی
مکان برگزاری: قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ساختمان شماره یک، سالن همایش، هشتمین هماندیشی وحدت حوزه و دانشگاه
تاریخ برگزاری: 29 آذرماه 1389 ش.
نگاهی دوباره به علم دینی و منابع آن
بر اساس اعتقاد ما، دین منحصر به رابطه شخصی ما با خدا و تنها معطوف به آخرت نیست و همه ابعاد شخصی و اجتماعی زندگی انسان را در برمیگیرد و جدیترین مسأله زندگی انسان است. بر اساس تعریفی که ما از علم گفتیم، علم یعنی معرفت مطابق با واقع و آنچه حقیقت را برای ما کشف میکند. دین هم عبارت است از صبغه و رنگ الهی و ارتباط انسان با خدا در همه شئون زندگی، آنوقت این پرسش مطرح میشود که ترکیب «علم دینی» به چه معناست؟ پاسخ این است که در نسبت، ادنیمناسبت کافی است. وقتی بخواهیم بین دو چیز نسبت برقرار کنیم، وجود اندک ارتباطی بین آن دو برای ایجاد آن نسبت کافی است. وقتی کسی در شهری مثل تهران به دنیا بیاید و یا کسی مدتی را در قم سپری کند به او تهرانی و یا قمی گفته میشود. پس ملاک انتساب کسی به شهری و اطلاق تهرانی و یا قمی به او این است که در آنجا به دنیا آمده باشد و یا مدتی در آن شهر زندگی کرده باشد. علم نیز اگر نسبتی هرچند مختصر و اندک با دین داشته باشد، علم دینی بهحساب میآید. اما شرط اطلاق عنوان علم دینی و برقراری نسبت علم با دین این است که آن علم و معلومات از منابع خاص دین بهدستآمده باشد.
منابع معلومات ما ممکن است تجربه درونی یا تجربه حسی باشد یا ممکن است عقل باشد و نیز ممکن است کشف و شهود و وحی باشد. همچنین ممکن است معلومات ما از سایر منابع که در اختیار بشر قرارگرفته بهدستآمده باشد، اما چون دین دارای منابع اختصاصی است که به وحی منتهی میشود، علم دینی آن معلوماتی است که از منابع اختصاصی دین به دست میآید. بر این اساس میتوانیم بگوییم که علم دینی علمی است که از طریق کتاب و سنت به دست میآید؛ البته با این شرط که آن معرفت حقیقتاً علم و دریافت یقینی آموزههای دینی باشد، اما بر آنچه با ظن و یا با احتمال قوی از منابع دین به دست میآید، معرفت دینی اطلاق نمیشود. پس علم دینی همان دریافت یقینی و کشف حقیقی آموزههای دینی است که با متدلوژی صحیح که همان متد فقاهت است به دست میآید، اما نمیتوان بر دریافتهای ظنی از دین معرفت دینی اطلاق کرد، چون ممکن است در مقابل آن، دریافت ظنی دیگری به دست آید و با توجه به آنکه در امور ظنی اختلافنظر هست و ظن نمیتواند کاشف واقع و حقیقت باشد، ما نمیتوانیم دریافتهای ظنی خود از دین را معرفت دینی بشماریم و معرفت دینی دریافتهای یقینی از منابع دین است که کاشف از واقع و حقیقت باشد و چون این دریافتها کاملاً منطبق با واقع هستند اختلافی در آنها رخ نمیدهد. تا اینجا نسبت بین علم با دین در عنوان «علم دینی» روشن شد.
برخی دیدگاه وسیعتری درباره تعریف علم دینی دارند، در اصطلاح آنها همه علومی که حقیقتاً علم شمرده میشوند، دینی هستند. چون دین در پی آن است که ما را به واقعیت برساند، خواه این دستیابی به واقعیت و حقیقت از راه منابع تعبدی و وحی صورت پذیرد و خواه از طریق عقل و خواه از طریق تجربه، در دیدگاه آنها همه آنچه ما را به واقعیت میرساند علم است و درعینحال دینی نیز هست؛ چون مورد امضای دین قرارگرفته است، اما بر اساس اصطلاح رایج و شایع، علم دینی معرفتی است که از طریق منابع اختصاصی دین که همان کتاب و سنت است به دست میآید و در مقابل علوم تجربی قرار دارد و علم دینی نمیتواند شامل همه علوم گردد.
ادامه دارد ...